جدول جو
جدول جو

معنی باب گرگی - جستجوی لغت در جدول جو

باب گرگی
ده کوچکی است از دهستان سرویزن بخش ساردوئیۀ شهرستان جیرفت در 31 هزارگزی جنوب خاوری ساردوئیه، سر راه مالرو ساردوئیه - دارزین. دارای 21 تن سکنه. مزرعۀ حیدرآباد جزء این ده است. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(گُ)
ده کوچکی است از دهستان سرویزن بخش ساردوئیۀ شهرستان جیرفت در 18هزارگزی جنوب خاوری ساردوئیه، سر راه مالرو جیرفت - ساردوئیه. دارای 8 تن سکنه. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(گَ گَ)
دهی جزء دهستان آتش بیگ بخش سراسکند شهرستان تبریز. 30هزارگزی جنوب باختر سراسکند و 3 هزارگزی شوسۀ تبریز - میانه. کوهستانی، معتدل. سکنۀ آن 178تن، شیعه. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و حبوبات و شغل اهالی زراعت و گله داری است و راه مالرو دارد. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(گُ)
ده کوچکی است از دهستان گروه بخش ساردوئیۀ شهرستان جیرفت در 18هزارگزی شمال ساردوئیه، 15هزارگزی باختر راه مالرو ساردوئیه - راین. دارای 25 تن سکنه. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(زَ)
ده کوچکی است از دهستان گروه بخش ساردوئیه شهرستان جیرفت. 22 هزارگزی شمال ساردوئیه 8 هزارگزی باختر راه مالرو ساردوئیه به راین. سکنۀ آن 35 تن. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(بِ بُ)
ده کوچکی است از دهستان درختنگان بخش مرکزی شهرستان کرمان در 45 هزارگزی شمال خاوری کرمان و 8 هزارگزی شمال راه مالرو شهداد به کرمان. سکنۀ آن 14 تن است. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(بَرْ)
در مراصدالاطلاع (چ 1315 هجری قمری) آمده: قریه ای است از اعمال دخیل. ولی این نام مصحف ’بابرتی’ است. رجوع به همین اسم شود، و دخیل هم مصحف ’دجیل’ است
لغت نامه دهخدا
(گُ)
دهی است از دهستان طیبی سر حدی بخش کهکیلویۀ شهرستان بهبهان که در یازده هزارگزی جنوب خاوری قلعه رئیسی واقعشده. کوهستانی، سردسیر و مالاریائی است و صد تن سکنه دارد. آبش از چشمه، محصولش غلات، پشم و لبنیات، شغل اهالی زراعت و حشم داری، صنایع دستی بافتن قالی، قالیچه و پارچه و راهش مالرو است. ساکنین این ده از طایفۀ طیبی میباشند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا